خــــــــــــــــدایا دیـــــــــــــــــدی ...؟!!
کلی بـــــــــاران فرستادی ،
تا این لکه ها را از دلــــــــــــــم بشویی ... !!!
من که گـــــــــــــفته بودم لـــــــــــــــــکه نیست ... !!!
زخـــــــــــــــــــم اســـــــــــــــــــــــت
خــــــــــــــــدایا دیـــــــــــــــــدی ...؟!! کلی بـــــــــاران فرستادی ، تا این لکه ها را از دلــــــــــــــم بشویی ... !!! من که گـــــــــــــفته بودم لـــــــــــــــــکه نیست ... !!! زخـــــــــــــــــــم اســـــــــــــــــــــــت
بزرگترین اشتباهم این بود، که التماست کردم بمانی ... !!! نـــــــــــــــــــــــــمى ارزیدى... !!! دیـــــــــــــــــر فــــهمیدم ... !!!
آخـــــــــــــــــــرین تـصمیم مــــــــن ... دســــــت های تـــــــــــــــــــو بود ... . گرفــــــتمو دور شــــــــــدم ... !!!
دلم تنگ است برای کسی که نمی داند نمی داند که بی او به دشت جنون می رود دلم می دانم که اگر نزدیکش شوم، دور خواهد شد پس بگذار که نداند بی او تنهایم
خدايا چه كنم از درد بي كسي ديروز را تا شب بدنبالت گشتم
دوباره تکرار داستان همیشگی 0نبود تو و انتظار من!!! امروز هم سراغت را از تمام برگ ها می گیرم!
خدایا دستانم خالی اند ودلم غرق در آرزوها یا به قدرت بی کرانت دستانم را توانا گردان یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خالی کن مــاهـهــاســت فــرامــوش کــرده ام .... ذوق مـــیکــنــنـــد
خود را از تمام دلبستگیها رها می کنم و تنها به سوی کسی می روم که مرا به این دنیا روانه کرد نه به خاطر اینکه ارام بگیرم تتنها به خاطر اینکه ارام بگیرد ان کسی که دل به او بستم تا شاید انوقت قلب من هم ارام بگیرد من این را می گویم به دور از همه حرفهای تکراری خوشبختی تو ارزوی من است پس باش تا من هم باشم
دلتنگی ام را نمی فهمم، یا نزدیکی از دوری توست، پاییزتابستان که سرد گذشت نبـآشی، دلم که هیـــچ! دنيا هم تنگ مي شود
کسي از دلم خبر ندارد کسي نمي داند در اين لحظات دوري و فراق من چه ميکشم کاسه صبرم را لبريز کرده باز کسي از نگاهم نمي خواند دلتنگم و فراق بر من چيره گشته و من بي تو در تنهايي خواهم مرد آهسته آهست
وقتي دلت خسته شــد غم آشيانه کرده در چشمانت را نـبـيـنـنـد چون به گريه کردن عادت کرده اي به جز دل بريدن و رفتن0000
آه دلتنگ مي شوم ای کاش بودی تا این جاده ها با آمدن تو بی انتهاتر می شدمی دانی که؟
زمزمه های دلتنگی من با آمدن تو به پایان میرسد و شبنم چشمانم به گلهای پژمرده مینشیند تو رفتي و من ماندمو یک دنیا تنهایی0000
از آنسوی تنهایی روي ساحل قدم مي زنم تا كه آب رد پايم كه تنها شده است را پاك كند
من دراين اتاق تاريكي انتظار كسي رامي كشم كه سايه ي روشن تنهاييش به صورتم افتاده است منم آن آخرین برگ پائیزی بر درخت خانه ای متروک و تو آشنای باد و بارانی من اسیر وحشت بادم تو رفیق ابرهای طوفانی ! کی می شود گذر کنی بر ما . . . ؟ تا سراید فراق و تنهایی . . . ای کاش بودی تا می دیدی که چگونه ثانیه های بی تو بودنم دقیقه می شوند
بیقرار تویی که لحظه ای ازعمرت را به سالها خواستنم ندادی همیشه تو را در آن نخواهم داشت و خسته ام از همیشه ا کاش عاشقت نبودم کاش عاشقت نبودم که عذاب بکشم ، تمام دردهای دنیا را بر دوش بکشم ادامه مطلب مهر تابان ولایت شد نمایان در غدیر
به ادامه مطلب برويد ادامه مطلب سالروز اتمام نعمت وهنگامه اعلان وصايت و ولايت امير المومنين عليه السلام بر شيعيان وپيروان ولايت خجسته باد
خورشيد چراغکي ز رخسار عليست مه نقطه کوچکي ز پرگار عليست هرکس که فرستد به محمد صلوات همسايه ديوار به ديوار عليست عيد غدير مبارک
وقتی دلت خسته شد ، دیگر خنده معنایی ندارد
خدا
میشه اسم پاکتو رو دل خدا نوشت میشه با تو پر کشید توی راه سرنوشت میشه باعطرتنت تا خود خدا رسید ميشه چشم نازتورو تن گلها كشيد
سهم من از زندگاني هيچ بود ، دل به هر كس خوش نمودم پوچ بود ، رنج غربت به تن خسته نشست ، درد تنهايي عمرم را شكست ، روزگارم بر خلاف آرزو هايم گذشت ،
جدایی
جدایی درد بی درمان عشق است جدایی حرف بی پایان عشق است جدایی قصه های تلخ دارد جدایی ناله های سخت دارد جدایی گریه وفریاد دارد جدایی مرگ دارد درد دارد
من کوله بار دردم کی قد من بد آورد
دوباره خنجر از پشت دوباره دل کم آورد
من بی ستارگیم و به آسمون نمی گم
اونقدر قدم میزنم که درد می گیره پاهام
دلتنگی باز دلم هوا تو کرده به یاد روزهایی که دیگه بر نمی گرده به یاد نفس هـای آخر تو که شب و روز منو غمناک کرده به یاد خنده های شیرین تو که منو محو تو کرده به یاد عشق تو به من که پیوند منو تو رو با هم جور دیگه کرده به یاد روزهای خوش با تو بودن که حالا منو از زندگی سیر کرده بــه یاد بی مهری هایی که دل من در حق تو کرده بــه یاد کارها و حرفهایی که می خواسته و نکرده کسی که توحرفاش زیاد میگه بی خیال
|
|